داستان پشت این قطعه
سمفونی شماره 3 لودویگ فان بتههون، معروف به "اروئیکا (Eroica)"، یکی از مهمترین و انقلابیترین آثار موسیقی کلاسیک محسوب میشود. این سمفونی نه تنها به لحاظ ساختاری و موسیقیایی، بلکه از نظر تاریخی و سیاسی نیز اهمیت بسیاری دارد. داستان پشت این اثر، ارتباط نزدیکی با تحولات شخصی بتهوون و رویدادهای دوران ناپلئون دارد.
بتهوون و ناپلئون: تحسین و خیانت
در اواخر قرن هجدهم، اروپا درگیر جنگها و تحولات انقلابی بود. بتهوون که در آن زمان تحت تأثیر ایدههای انقلاب فرانسه مانند آزادی، برابری و برادری بود، به ناپلئون بناپارت به چشم یک قهرمان نگاه میکرد. ناپلئون در آن دوران بعنوان کسی که اشرافیت را کنار زده و اصول دموکراسی را ترویج میداد، در نظر بسیاری از روشنفکران و هنرمندان، چهرهای الهامبخش بود.
بتهوون که خود فردی مستقل و مخالف سلطه اشرافیت بود، بشدت تحت تأثیر این جنبشها قرار گرفت. او تصمیم گرفت سمفونی سوم خود را به ناپلئون تقدیم کند و در ابتدا نام این اثر را “Bonaparte” (به افتخار ناپلئون بناپارت) گذاشت.
خیانت ناپلئون و خشم بتهوون
در سال 1804، زمانیکه بتهوون مشغول تکمیل سمفونی سوم بود، خبری منتشر شد که همه چیز را تغییر داد؛ ناپلئون خود را امپراتور فرانسه اعلام کرده بود. این اقدام ناپلئون، در تضاد کامل با اصول جمهوریخواهانه و دموکراتیکی بود که بتهوون به آنها ایمان داشت. هنگامیکه یکی از دوستان بتهوون، فردیناند ریس (Ferdinand Reis)، خبر تاجگذاری ناپلئون را به او رساند، او به شدت عصبانی شد. گفته میشود که بتههون با خشم فریاد زد:
"دیگر او هم فقط یک مستبد است! او شأن خود را بالاتر از دیگران میداند و حالا بر گردن مردم قدم خواهد گذاشت!"
در یک حرکت نمادین، بتهوون صفحه عنوان سمفونی را که نام Bonaparte روی آن نوشته شده بود، پاره کرد و آن را با خشونت از بین برد. او سپس نام سمفونی را به "Sinfonia Eroica" (سمفونی قهرمانانه) که برای یادبود یک قهرمان خلق شده است تغییر داد.
سمفونیای که موسیقی را متحول کرد
سمفونی سوم بتهوون نه تنها از نظر مفهومی، بلکه از نظر موسیقیایی نیز اثری انقلابی بود. تا آن زمان، سمفونیها معمولاً ساختاری کوتاهتر و سبکتر داشتند، اما بتهوون با این اثر سنتشکنی بزرگی کرد.
ویژگیهای برجسته سمفونی:
· بخش دوم، معروف به پایانی که با حس پیروزی و قهرمانی همراه است، اما همچنان پیچیدگی احساسی دارد
این سمفونی به نوعی روایتگر سفر یک قهرمان، از پیروزی تا شکست و در نهایت رسیدن به شکوه جاودانه است.
از تقدیم به ناپلئون تا اشرافزادگان اتریشی
بعد از حذف نام ناپلئون، بتهوون مجبور بود سمفونی را به کسی دیگر تقدیم کند. در نهایت، او آن را به شاهزاده جوزف فرانتس فون لوبکوویتس (Joseph Franz von Lobkowitz)، یکی از حامیان مالیاش، تقدیم کرد.
با این حال، پیام این اثر چیزی فراتر از یک شخص خاص بود. بتهوون در این سمفونی، داستانی از مقاومت، آرمانگرایی و قهرمانی را روایت میکند؛ داستانی که همچنان در تاریخ موسیقی زنده است.
نتیجه: سمفونیای که جاودانه شد
با اینکه بتهوون نام ناپلئون را از این سمفونی حذف کرد، اما اثر او همچنان روح یک قهرمان را در خود دارد. سمفونی سوم نقطه عطفی در موسیقی کلاسیک بود که راه را برای آثار سمفونیک بزرگتر و مفهومیتر در دوره رمانتیک باز کرد.این سمفونی، از دل یک تحسین و خیانت زاده شد، اما در نهایت به اثری تبدیل شد که فراتر از یک شخص یا یک دوره تاریخی، پیام جهانی مقاومت و عظمت انسان را به دوش میکشد.